کسانی که خودشان خود را عمل جراحی کردند+ عکس

- دکتر جری نیلسون
نوع جراحی: بیوپسی (تکه‌برداری)

دکتر «جری لین نیلیسون»، یک پزشک آمریکایی باتجربه است. در سال ۱۹۹۸ او به عنوان پزشک یک ایستگاه در قطب جنوب، موسوم به ایستگاه آموندسن- اسکات، استخدام شد. در طی فصل زمستان، او تنها پزشک مقیم در این ایستگاه بود. در مارس سال ۱۹۹۹، او متوجه شد که توده‌ای در پستان راستش دارد به همین خاطر از طریق ایمیل و ویدئوکنفرانس مشاوره‌ای با پزشکان آمریکایی انجام داد و از توده، بیوپسی (تکه‌برداری) انجام داد.

نتیجه بیوپسی، دقیق نبود، چون موادی که برای بیوپسی لازم هستند و در ایستگاه نگهداری می‌شدند، تاریخ‌گذشته بودند و دقت تشخیصی را پایین می‌آوردند. از آنجا که در زمستان دسترسی به ایستگاه به هیچ عنوان وجود ندارد و هواپیماها هم جای مناسبی برای فرود ندارند، تصمیم گرفته شد که با یک هواپیمای نظامی و از طریق چتر نجات، اسباب و مواد لازم برای این پزشک فرستاده شود. خانم نیلسون یک بیوپسی دیگر انجام داد و وقتی تصویر لام‌ها برای پزشکان فرستاده شد، مشخص شد که سلول‌های توده، سرطانی هستند. نیلسون مجبور شد که با کمک ساکنان ایستگاه، در همان ایستگاه شیمی‌درمانی را شروع کند تا اینکه در ماه اکتبر هواپیمایی برای بازگرداندن وی فرستاده شد.

Persianv.com At site

بعد از رسیدن به آمریکا، چندین جراحی روی خانم نیسلون انجام شد و عمل ماستکتومی (قطع پستان) روی وی انجام شد.

جالب اینجاست که بعد از بهبود، خانم نیسلون کتابی در مورد تجربه‌اش با عنوان Ice Bound نوشت. بعدها با استفاده از مطالب این کتاب، یک فیلم تلویزیونی با بازی «سوزان ساراندون» ساخته شد:

Persianv.com At site


سوزان ساراندون


2- آماندا فیلدینگ
نوع جراحی: شکافتن جمجمه

Persianv.com At site

«آماندا فیلدینگ»، یک پزشک نیست، او یک هنرمند و کارگردان فیلم‌های علمی است. در یک بازه زمانی این زن دچار ناراحتی روحی شد، طوری که تصور می‌کرد باید حتما عمل شکافتن جمجمه رویش انجام شود تا بهبود پیدا کند. او مدت‌ها دنبال پزشک قابل اطمینانی می‌گشت که حاضر به این عمل باشد، ولی کسی را پیدا نمی‌کرد. افرادی که به خاصیت درمانی شکافتن جمجمه عقیده دارند، عقیده دارند که ایجاد یک شکاف کوچک در جمجمه باعث گردش راحت‌تر خون در مغز می‌شود.

سرانجام او تصمیم گرفت که خودش دست به کار شود. فیلدینگ وقتی ۲۷ ساله بود یک درل (مته) دندانپزشکی خرید که با فشار پا، کنترل می‌شد، سپس یک عینک تیره هم به چشم زد تا خونی که از سرش می‌آید، جلوی دیدش را نگیرد. با چاقوی جراحی شکافی در پوست سرش داد و بعد شروع کرد به مته‌کاری!

در طی این کار هراس‌انگیز، او یک لیتر خون از دست داد، اما او از نتیجه جراحی خودش راضی بود. در طی ۴ ساعت بعد از عمل، او احساس خوشحالی و آرامش می‌کرد. خودش می‌گوید: «(بعد از عمل) بیرون رفتم و برای شام گوشت کبابی خوردم، بعد از آن هم به مهمانی رفتم.»

جالب اینجاست که او فیلم کوتاهی در مورد شکافتن جمجمه هم تهیه کرد که البته فقط برای افرادی که دعوت کرده بود، نمایش داده شد. او آنقدر به خاصیت درمانی شکافتن جمجمه عقیده داشت که دو بار به پارلمان رفت تا تقاضا کند تحقیقات علمی برای جستجوی خواص درمانی شکافتن جمجمه انجام شود!

3- دبورا سامپسون (۱۷۶۰ تا ۱۸۲۷)
نوع جراحی: خارج کردن گلوله
داستان این زن هم در نوع خود شنیدنی است. در سال ۱۷۸۲، این زن برای اینکه بتواند وارد ارتش شود، خودش را به عنوان مرد جا زد و با نام «رابرت شاتلفت» در هنگ چهارم ارتش نام‌نویسی کرد. از آنجا که که او قوی‌بنیه و بلندقد بود و ظاهر چندان زنانه‌ای نداشت، کسی شک نمی‌کرد که او در واقع یک مرد است.

Persianv.com At site

همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه او در جریان یک درگیری نزدیک نیویورک، مجروح شد. برای خارج کردن گلوله، ‌او به بیمارستانی برده شد. اما او از بیم اینکه حین عمل جنسیتش مشخص شود، خودش گلوله را از محل اصابتش که در رانش بود، خارج کرد و بعد زخم را با یک سوزن خیاطی دوخت. وقتی که زخم‌های او بهبود پیدا کرد، او دوباره به ارتش برگشت.

تا سال ۱۷۸۳ که سامپسون یک جراحت دیگر برداشت، کسی متوجه جنسیت واقعی نشد. وقتی ارتشی‌ها متوجه شدند که او یک زن است، مرخصش کردند، ولی از آنجا که در جریان خدمت نظامی زخمی شده بود، مقرری‌ای برایش در نظر گرفتند. در سال ۱۸۳۸، کنگره موافقت کرد که به ورثه او هم مستمری پرداخت شود.

4- دکتر اوان اونیل کین (۱۸۶۲ تا ۱۹۳۳)
نوع جراحی: برداشتن آپاندیس و ترمیم فتق کشاله ران
دکتر اوان اونیل کین، یک جراح پیشرو و پزشک برجسته یکی از بیمارستان‌های نیویورک بود. او تصمیم گرفت که به همه ثابت کند که برای جراحی‌های کوچک نیازی به بیهوشی عمومی نیست. برای این کار، او تنها با بیهوشی موضعی، آپاندیس خودش را برداشت!

Persianv.com At site
در حالی که او روی تخت عمل دراز کشیده بود و با استفاده از یک آینه جای عمل را می‌دید، سه پزشک دیگر به او کمک می‌کردند. او خودش برش لازم برای جراحی را روی شکمش ایجاد کرد و آ‍پاندیسش را برداشت و و کار بخیه را به دستیارانش سپرد.

دکتر اونیل کین، ‌در سال ۱۹۳۲ و در ۷۰ سالگی دست به ماجراجویی پیچیده‌تری زد، این بار تصمیم گرفت که فتق کشاله رانش را عمل کند. به خاطر نزدیکی شریان رانی به محل عمل، این عمل، کار ظریفی است.

اما دکتر اونیا کین، موفق شد، عمل را در کمتر از دو ساعت با موفقیت به پایان برساند. همان طور که در تصویر بالا می‌بینید، این پزشک در طی عمل خودش کاملا آرامش داشت و حتی در حالی که تیغ جراحی چند میلیمتر تا شریان حساس، فاصله داشت با اطرافیان شوخی می‌کرد!

5- Joannes Lethaeus
نوع جراحی: برداشتن سنگ مثانه - سال ۱۶۲۰
تصور کنید کسی جراح نباشد و ۴۰۰ سال پیش دچار رنج و عذاب سنگ مثانه باشد و بعد تصمیم بگیرد، خودش، سنگ مثانه‌اش را بردارد.

Persianv.com At site
دکتر «نیکولاس تولپ»، جراح هلندی و شهردار وقت آمستردام -که در تصویر زیر تابلویی را که «رامبراند» از او در حین تشریح کشیده، می‌بینید-، در صفحاتی از کتاب «ملاحظاتی در پزشکی» ماجرای این کار جنون‌آمیز را اینچنین توصیف می‌کند:

نعل‌بندی به نام «جوناس لتائوس» تصمیم گرفت، خودش سنگ مثانه‌اش را دربیاورد. برای همین، همسرش را به بهانه خرید ماهی به بیرون خانه روانه کرد و بعد با کمک برادرش مشغول کار شد. او ابتدا سنگ را با دستانش لمس کرد و بعد پوست و بافت روی سنگ را در محل پرینئوم (قسمت زیر لگن در بین دو ران) را با چاقویی که مخفیانه تهیه کرده بود، برش داد. او به تدریج برش را طویل‌تر کرد، آنقدر که اندازه‌اش برای عبور سنگ مناسب شود. اما سنگ خیلی بزرگ بود، طوری که او مجبور شد، محل برش را از دو طرف با فشار انگشتانش، گشادتر کند و با نیروی زیاد زور بزند تا سنگ خارج شود. سرانجام سنگ با پاره کردن مثانه، خارج شد. سنگ بسیار بزرگ بود و حدود ۱۱۰ گرم وزن داشت. واقعا تعجب‌آور بود که چگونه کسی بدون استفاده از ابزار مناسب توانسته، چنین سنگی را خارج کند.

6- سامپسون پارکر
نوع جراحی: قطع کردن دست راست - سال ۲۰۰۷

Persianv.com At site

پارکر، کشاورزی اهل کارولینای جنوبی است، در سپتامبر سال ۲۰۰۷، هنگامی که او مشغول دروی غله مزرعه‌اش بود، متوجه شد که ماشین خرمنکوب به خاطر گیر کردن ساقه گیاهان، از حرکت بازایستاده. او تصمیم گرفت با خارج کردن آنها، ماشین را به کار بیندازد. اما ماشین را با بی‌احتیاطی خاموش نکرد و در نتیجه دستش در ماشین گیر کرد. متأسفانه کسی در اطرافش نبود که به کمکش بیاید و تقلای یک ساعته او هم نتیجه‌ای نداشت و هر لحظه قسمت بیشتری از دستش در ماشین فرو می‌رفت.


او ابتدا با یک میله آهنی، به صورت موقت مانع حرکت چرخ‌دنده‌های دستگاه شد و بعد با دست دیگرش که هر لحظه بی‌حس‌تر می‌شد یک چاقوی جیبی را درآورد و شروع به بریدن انگشت‌هایش کرد. اما اوضاع بعد از مدتی اوضاع برای او بدتر شد، چرا که ماشین داشت آتش می‌گرفت. هراس آتش، او را از شوک ناشی از قطع کردن انگشت‌هایش در آورد. او می‌دانست اگر دستش را آزاد نکند، زنده زنده خواهد سوخت. برای همین وقتی چاقو به استخوانش رسید، وزنش را روی دستش انداخت، تا استخوانش را بشکند.


سرانجام پارکر خودش را آزاد کرد و و با وسیله نقلیه کشاورزی در طول جاده راند، تا بلکه بتواند جلوی اتوموبیلی را بگیرد. خوشبختانه او به موتورسیکلتی در جاده برخورد، بعد از اطلاع، هلیکوپتر امداد از راه رسید و او را به بیمارستان برد. پارکر قبل از اینکه به خانه برود، ۳ هفته تمام در بخش سوختگی بستری بود. در این مدت ۲۵ نفر از همسایگانش، کار دروی مزرعه را برایش انجام دادند.

7- دکتر لئونید روگوزوف
نوع جراحی: برداشتن آپاندیس
سال ۱۹۶۴، دکتر روگوزوف، در ۲۷ سالگی مقیم ایستگاهی در قطب جنوب بود. در این زمان او تشحیص داد که مبتلا به آپاندیسیت حاد شده است. شرایط او داشت بدتر می‌شد و به خاطر شرایط آب و هوایی، هواپیمایی نمی‌توانست فرود بیاید. به همین خاطر او تصمیم گرفت، خودش را عمل کند.

Persianv.com At site
او با بیهوشی موضعی عمل را شروع کرد، در حین عمل، هواشناس ایستگاه، ریتراکتور (وسیله‌ای که دو سوی برش جراحی را می‌گیرد و برش را باز نگه می دارد) را برایش نگه داشت، راننده ایستگاه آینه‌ را برای او نگه داشته بود، دانشمندی هم وسایل عمل را به او می‌داد.

دکتر روگوزوف در حالت خم‌شده به جلو، عمل را انجام داد و گرچه یک بار طی عمل از حال رفت، توانست عمل را کمتر از دو ساعت انجام دهد. بعد از دو هفته او کاملا بهبود پیدا کرد و به سر کارش در ایستگاه برگشت.

8-دوگلاس گودال
نوع جراحی: قطع کردن دست راست
سال ۱۹۹۸، دوگلاس گودال ماهی‌گیر ۳۵ ساله‌ای که خرچنگ صید می‌کرد، به دریا رفته بود تا خرچنگ‌هایی را که به دام افتاده بودند، در قایقش بار بزند. اما موج بزرگی ناگهان تعادل قایق او را به هم زد و باعث شد، دستش در بالابر کوچکی که در قایق داشت و برای بالا آوردن تله‌ها از آن استفاده می‌کرد، ‌گیر بیفتد.
Persianv.com At site

او تنها بود و تنها راه نجاتش این بود که خودش دستش را قطع کند، برای همین او با چاقویی دستش را قطع کرد. هوا و امواج سرد دریا، باعث می‌شد که شدت خونریزی او کم شود.

سرانجام او موفق شد به ساحل برگردد. او پس از بهبودی از کارش دست برنداشت و قایقش را هم تعمیر کرد.

9- آرون رالستون
نوع عمل: قطع کردن دست راست
رالستون یک مهندس مکانیک آمریکایی است، او که عاشق کوهنوری است، کارش را به عشق کوهنوری رها کرده بود و قصد داشت به قلل مرتفع صعود کند. در یکی از همین کوهنوردی‌ها در سال ۲۰۰۲، تخته‌سنگی روی دست راست او افتاد. ۵ روز تمام او تلاش کرد که تخته‌سنگ را جابجا کند، اما موفق نشد. گرسنگی و تشنگی توان را از او گرفت و سرانجام او تصمیم گرفت با چاقویی، دستش را قطع کند.

Persianv.com At site

او چاقوی کندی در اختیار داشت و با زجر بسیار بافت نرم دستش را برید، کار قطع کردن تاندون‌ها دشوارتر بود و او مجبور شد با آنها را پاره کند. اما قطع کردن دست، هم پایان کار نبود، او با وسیله نقلیه‌اش ۸ مایل فاصله داشت و مجبور بود با خونریزی و درد ۸ مایل را هم راه برود. سرانجام او به کوهنوردان دیگری برخورد که نجاتش دادند.

اما این واقعه تلخ، باعث نشد او دست از کوهنوردی بردارد، او با استفاده از یک دست مصنوعی همچنان کوهنوردی می‌کند و از آن لذت می‌برد.


او کتابی هم در مورد این حادثه و بازگشتش به کوهنرودی با عنوان Between a Rock and a Hard Place نوشته است. او قصد دارد سال ۲۰۱۰ به کوه اورست صعود کند. هدف او از این صعود، آگاهی دادن به مردمان زمین در مورد خطرات تغییر آب و هوا است.

10- اینس رامیرز
نوع عمل: سزارین
رامیرز در دهکده کوچکی با تنها ۵۰۰ نفر جمعیت و یک خط تلفن زندگی می‌کند. سال ۲۰۰۰ او برای هشتمین بار باردار شده بود تا صاحب فرزند هشتم شود! او در ان زمان ۴۰ سال سن داشت.
Persianv.com At site

در یکی از روزها، زمانی که اینس رامیرز در خانه‌اش تنها بود، درد زایمانش شروع شد. بعد از ۱۲ ساعت تحمل رنج، پیشرفتی در زایمان او حاصل نشد و او متوجه شد که آخرین بارداری او ممکن است واقعا به قیمت جانش تمام شود. به همین خاطر تصمیم گرفت، بچه‌اش را با سزارینی به سبک خود، خارج کند. مقداری الکل نوشید و بعد با چاقویی شروع به بریدن شکمش کرد، بعد از یک ساعت او به رحمش رسید و نوزاد پسرش را سالم خارج کرد. بند ناف را هم با چاقویی برید و از حال رفت.


وقتی به هوش آمد، پارچه‌ای دور شکم خون‌آلودش پیچید و از پسر شش ساله‌اش خواست که کمک بیاورد. چند ساعت بعد، او به بیمارستان منتقل شد، در آنجا عمل شد تا آسیبی که به روده‌اش در طی سزارین شخصی‌اش انجام داده، ترمیم شود. سرانجام او از بیمارستان مرخص شد و کاملا بهبود پیدا کرد.

رامیرز تنها زنی در تاریخ است که توانسته است، خودش خودش را سزارین کند. داستان او آن قدر جالب و باورنکردنی بود که در شماره مارس ۲۰۰۴، مجله بین‌المللی مامایی و بیماری‌های زنان به چاپ رسید.

در عکس چاقوی جراحی خانم رامیرز را مشاهده می‌کنید!

داستان واقعی پسر دوازده ساله برای ....

پسرک دوازده ساله ؛ لاک پشت مرد ه ای که ماشین از رویش رد شده بود را با نخ می کشید.


او وارد یکی از خانه های "فساد" اطراف آمستردام شد و گفت:


- من می خواهم با یکی از خانم ها سکس داشته باشم. پول هم دارم و تا به مقصودم نرسم از اینجا نمی روم.


گرداننده آنجا که همه به او "مامان" می گفتند و کاری با اخلاقیات و اینجور حرفها نداشت اندکی فکر کرد و گفت:


- باشه یکی از دخترها رو انتخاب کن


پسرک پرسید: هیچکدامشان بیماری مسری که ندارند؟

"مامان" گفت: نه ندارند


پسرک که خیلی زبل بود گفت:

- تحقیق کردم و شنیدم همه آنهایی که با لیزا میخوابند بعدش باید یک آمپول بزنند. من هم لیزا را میخواهم

اصرار پسرک و پول توی دستش باعث شد که "مامان" راضی بشه. در حالی که لاک پشت مرده را می کشید وارد اتاق لیزا شد . ده دقیقه بعد

آمد بیرون و پول را به "مامان" داد و می خواست بیرون برود که "مامان" پرسید:


- چرا تو درست کسی که بیماری مسری آمیزشی دارد را انتخاب کردی؟


پسرک با بی میلی جواب داد:


- امروز عصر پدر و مادرم میروند رستوران و یک خانمی که کارش نگهداری بچه هاست و بهش کلفت میگیم میاد خونه ما تا من تنها نباشم.. این

خانم امشب هم مثل همیشه حتما با من خواهد خوابید و کارهای بد با من خواهد کرد. در نتیجه این بیماری آمیزشی به او هم سرایت خواهد

کرد


بعدا که پدر و مادرم از رستوران برگشتند پدرم با ماشینش کلفت را به خونه اش میرسونه و طبق معمول تو راه ترتیب اونو خواهد داد و بیماری

به پدرم سرایت خواهد کرد


وقتی برگشت آخر شب پدرم و مادرم با هم اختلاط خواهند کرد و در نتیجه مادرم هم مبتلا خواهد شد. فردا که پستچی میاد مثل همیشه

مادرم و پستچیه قاطی همدیگه میشن


قصد من مبتلا کردن این پستچی پست فطرت هست که با ماشینش روی لاک پشتم رفت و اونو کشت.